!♥2♥best ally

☺☻♥♦♣♠•◘○این وبلاگ برای غافلگیر کردن بهترین دوستمه کسایی که وبلاگ دارن میدونن چقد نظر امید بخشه پس نزر یا نذر یا نضر بدید لدفن (عاشقانه های میس اس)

یارو میگه:
یك حمومی من بسازم چل سوتون چل پنجره!!
خو احمق حمومی كه 40 تا پنجره داره دیگه حموم نیس كه!!!!!!
ویترینه ویترین
***
شانس آوردیم همه بیماریها رو خارجی ها کشف میکنن و
اسم خودشونو میذارن روش. وگرنه مثلا بجای پارکینسون
باید میگفتیم مرض کامبیز یا درد حاج مرتضی وبرادران به غیر مجتبی :|
***
تو این زندگی نصف عمرمون به فکر کردن راجع به یکی دیگه گذشت.
نصف دیگشم برای پیدا کردن سر چسب نواری!!!
اصن تلف شدیم رفت پی کارش

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:42 توسط ♥soha| |

تلفن خونمون زنگ خورد برداشتم بجا اینکه بگم الو بله
گفتم بلو اله
طرف هم قاطی کرد گفت سلو الام :|
:))))

 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:40 توسط ♥soha| |

دیشب پارک بودم یه پسر بچه حدود 10ساله داشت با 100تا سرعت میدوید سمت دستشویی...
باباش پشت سرش میدوید
.
.
.
.
یهو لامصـــب زد پس گردنه پسره میگه بذا من برم پســـــر
مال تو بریزه میگن بچه س :))))))))

 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:12 توسط ♥soha| |


حداقل انتظاری که از بانک مرکزی دارم اینه که
با لحنی ملایم تر موجودی حسابم در تلفنبانک را صفر اعلام کنه.
بی پولم ، ایدز که ندارم!

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 13:31 توسط ♥soha| |

اصن همه چی قبول….ولی اینو دیگه کجای دلم بزارم؟
آخه انصافی نیگا:
اس ام اس های سیو شده تو گوشی مامانم به صورت فایل بندی:
1-جوک
2-تبریک
3-عاطفی

4-سها کصافط

5-اموات!

بعد رفتم 5 و باز کردم توش شماره قبر فک و فامیلو دیدم!
.
.
.
هیچی دیگهیه قرار با اموات گذاشتم با هم تو افق محو شیم!

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 12:34 توسط ♥soha| |

مردان قوی هستند،


و این قدرت از طرف خداوند


برای محافظت از زنان به آنها اهدا شده است ...


پس اگر مردی، زنی را آزار دهد


سزاوار نیست كه مرد نامیده شود .

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:13 توسط ♥soha| |

یک زن قادر است خیلی چیز هارا با دستهایش بیان کند.یا اینکه با آنها تظاهر به انجام کاری کند.در حالی که وقتی به دستهای یک مرد فکر میکنم همچون تکیه گاهی محکم و.خشن و پرقدرت به نظر میرسد.شاید مثل یک سرو کهن سال!

دستهای مردان فقط به درد دست دادن.کتک زدن.طبیعتا تیراندازی.چکاندن ماشه ی تفنگ.امضا و از همه مهم تر در آغوش گرفتن میخورد.قدرت دارد.قدرت....

اما به دستان زنان در مقایسه با دستان مردان جور دیگر باید نگاه کرد.چه در موقعی که کره را روی نان میمالد.و چه در موقعی که موها را از پیشانی اش کنار میزند... دستهای زنان بوسیدنیست...



 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 11:3 توسط ♥soha| |

  قزنفر تو جبهه رو پیشونی بندش نوشته بود: یا زهرا یا دختر داییم یا هیچکس

:|

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:49 توسط ♥soha| |

پر کاربردترین دروغ،پشت تلفن: اونم سلام میرسونه

 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:42 توسط ♥soha| |

به جای تاج گل بزرگی که

پس از مرگم برای تابوتم میاوری

شاخه ای از آن را همین امروز به من هدیه کن....

"شکسپیر"


نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:41 توسط ♥soha| |

ریختن وخوردن عرق

همیشه با خود فکر میکنم چگونه است که ما دراین سر دنیا، عرق می ریزیم و وضعمان این است

وآنها در آن سر دنیا عرق می خورند و وضعشان آن است!!!!

نمی دانم مشکل در نوع عرق است یادر نوع ریختن وخوردن آن

(دکتر شریعتی)

نظر شما چیه؟؟


نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 10:25 توسط ♥soha| |

ﻳﻪ ﺑﺎﺭﻡ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭﺍﺳﻪ ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ ﻣﺠﻠﻪ ﭘﺰﺷﻜﻲ ﻣﻴﺨﻮﻧﺪﻡ... ﻣﻦ.ﺑﺮ ﻃﺒﻖ ﺍﻣﺎﺭ ﺣﺪﻭﺩ ﺩﻩ ﺩﺭﺻﺪ ﻣﺮﺩﻡ ﺍﺯ ﺑﻴﻤﺎﺭﻱﺍﺳﻬﺎﻝ          ﺭﻧﺞ ﻣﻴﺒﺮﻧﺪ. ﺩﺧﺘﺮ ﺧﺎﻟﻢ:ﻳﻌﻨﻲ ﻧﻮﺩ ﺩﺭﺻﺪ ﺑﺎﻗﻲ ﺍﺯ ﺍﺳﻬﺎﻟﺸﻮﻥ ﻟﺬﺕ ﻣﻴﺒﺮﻥ؟ ﺧﺪﺍ ﺷﺎﻫﺪﻩ ﻫﻨﻮﺯ ﺗﻮ ﻫﻨﮕﻢ.ﻣﻦ ﻣﻮﻧﺪﻡ                ﭼﺠﻮﺭﻱ ﺍﻳﻦ ﺍﻻﻥ ﺗﺮﻡ ﺍﺧﺮ ﻣﻬﻨﺪﺳﻲ ﭘﺰﺷﻜﻴﻪ. ﻛﺴﻲ ﻧﻤﻴﺎﺩ ﺑﺎﻫﻢ ﺑﺮﻳﻢ ﺍﻓﻖ ﻣﺤﻮ ﺷﻴﻢ؟؟؟


     من که رفتم محو بشم!


   
 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 9:28 توسط ♥soha| |

     یه روزم باید این سازنده جمله " گر صبر کنی ز غوره حلوا سازم" رو بیارن چار کیلو غوره بدن دستش
      همه هم صبر کنن، ببینم چه جوری میخاد حلوا درست کنه
      بعد همون دیگو بکنی تو چشاااش کصاااافط
     با ابن جمله ساختنش
     والااااا
  
 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 9:8 توسط ♥soha| |

         احتمال میدم ضرب‌المثل یک دست صدا نداره قبل از اختراع بشکن گفته شده باشه ! نظرت چیه؟

 

 

نوشته شده در جمعه 27 بهمن 1391برچسب:,ساعت 8:52 توسط ♥soha| |

       معرفی میکنم :

        بچه ها :------> آقا سیب زمینی
        آقا سیب زمینی:-----> بچه ها
       نیگا چقدم ناز نگات میکنه :)))



           '̿'̿ ̿\̵͇̿̿\з=(•̪●)=ε/̵͇̿̿/'̿'̿ ̿

 

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:29 توسط ♥soha| |

این روزها نانوا هم جوش شیرین میزند بیچاره فرهاد...

 

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:18 توسط ♥soha| |

رفتم شیرینی بخرم به شیرینی فروشه میگم این شیرینی کشمشیا چرا توش کشمش نیست؟
یارو میگه شما شیرینی ناپلئونی می خرین لا هر کدوم ناپلئونه ؟
تا حالا اینقد قانع نشده بودم تو زندگیم :)))))))))))))) )))))))))))

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:5 توسط ♥soha| |

گوشیم فارسی نداره همیشه می نویسم سلام گلم كه میشه سلام كلم!
.
.
.
.
.
.
.
وهمیشه جواب میگیرم سلام كاهو!سلام چغندر!سلام شلغم!
.
.
بایدبرم یكی ازایناكه راحت ازجیب درمیادبخرم:|:))))

 

نوشته شده در دو شنبه 23 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:2 توسط ♥soha| |


 کونی؟؟ :|
  .
  .
  .
  .
  کونی؟؟!!!؟..؟!
  .
  .
  .هوی کونی؟!! :|
  باتوام الووو....!!!
  .
  .
  .
  ای بابا نی کوووو؟؟! میخوام نوشابه مو با نی بخورم..
  منحرف :))
 اینم هنرمندی با نی!
/////
/////
///
////
////
////
////
///
 
  دیدگاه

 

 

 

 
////
/////
////
/////
///
/////
/////
/////
 
 
  هـَپى ولنتاین و درد هـٓپى ولنتاین و کوفت ... خودشون دوست دختر و دوست پسر دارن , فکر میکنن ما هم از              اون خـانـواده هاشــــــــیم!به من خواستین تبریک بگین ۲۲ بهمنی , مبعثی , تولد امامی , آزادی  خرمشهری ...

 

نوشته شده در پنج شنبه 19 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:11 توسط ♥soha| |

آنها به من می خندند چون من با آن ها فرق دارم
من به آن ها می خندم چون آن ها همه مثل هم هستند —

 

نوشته شده در چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:41 توسط ♥soha| |

این خارجی ها با ابداع کلمه lol به جای lots of laugh مثلا خواستن بگن ما خیلی مبتکریم
اما قهرمانان ایران زمین با ابداع خخخخخخخ به جای ( خیلی خوبه خدایی خیلی خندیدیم خیر ببینی!! ) نقشه دشمنان رو نقش بر آب کردند:))))

 

نوشته شده در چهار شنبه 18 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:36 توسط ♥soha| |

بالاخره حکمت ” آی سی یو ” رو در بیمارستان دریافتم !
جمله ای حکیمانه از جناب عزراییل خطاب به بیمار : “I See You

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:30 توسط ♥soha| |

مامانم یه خاله داره تو حیاطشون از این حوضا دارن

الان یادش افتادم.خودم که خاله ندارم.دلم خاله ی مامانمو میخاد

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:33 توسط ♥soha| |

کودک که بودم ، وقتی‌ زمین میخوردم ،مادرم مرا می‌بوسید،


تمام دردهایم از یادم میرف...


دیروز زمین خوردم،


.
دردم نیامد ،
اما...


به جایش تمام بوسه‌های مادرم به یادم آمد


 - یـــ ــآدگــ ـآرِ تمآمـ عشـقهایـ دوستـ دآشــتنیـ,مریم ,مهدی ارسلان,پیوند گوتی,عرفان حسینی,فـ ـاطــــﮯ بَچـﮧ قِرتـﮯ,محسن رحیمی,فرزانه  خوشدل,رضـــــــــــــــــا حكیــــــــــمی,خـــآنــُمــِ  اِســ ,

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 2:32 توسط ♥soha| |

اصن یه وضی

نوشته شده در دو شنبه 16 بهمن 1391برچسب:,ساعت 1:42 توسط ♥soha| |

یک جمله فوق العاده، که در هر ایستگاه اتوبوس ژاپنی نوشته شده است


اتوبوس متوقف خواهد شد، اما شما پیاده روی به سمت هدف را ادامه دهید . . .
باران  ی , parvaze_ghasedak19

 

نوشته شده در یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:58 توسط ♥soha| |

داشتیم با مامانم وسایل انباری رو مرتب می کردیم.
یه دفعه مامانم یه جعبه مدادرنگی ۲۴رنگ قاب فلزی رو از توی کارتون درآورد،
نگاهش کرد و زد زیر خنده! گفت: می دونی این چیه؟
این رو خریده بودم هر وقت معدلت ۲۰ شد بدم بهت،
حیف واقعا! خاک تو سرت!

ا -  ,ایمانــ ـ ـ ـ  ,مجتبی ,ســـــالوادر  تــَــڪــ شـہــرڪــوچــولــــو, , , ,مریم کریمی, , ,پـارمیدا مــلــــکــــه گــــرگ هـــا,امپـراطور کلوبـ جواد ,کلانتر نازگل , ,                    , ,سُروش ویـ ـ ـزارد  پادشـ ـاهــ انقلاب کارتل,رضاعقرب پادشاه انقلاب کارتل,امیر وروجـــــکـﮯ ,انباری رضا اینا

واااااا چیه مگه؟

نوشته شده در یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:48 توسط ♥soha| |

شما چی فکر می کنید؟؟؟
.
.
.

نوشته شده در یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:39 توسط ♥soha| |

گوش فرا دهید.میشنوید؟همه جا پر از موسیقی است.در طبیعت در آسمان.در بدن انسان.در مذهب.در اتاق.در بیداری.در خواب.و در همه جا.هنگامی که در بهار قدم میزنی آواز پرندگان و وزوز زنبور ها تو را مست نمیکند؟یاصدای لطیف یک آبشار؟!و در پاییز سرود برگ های زرد و نارنجی پاییزی که به صورت خش خشی یک صدا از زیر پایت خدا را ستایش میکنند و زمین را فرش کرده اند...

صدای قلب خود را میشنوی؟چگونه با عشق میتپد و به تو میگوید که هنوز زنده ای!صدای صوت قرآن را بشنو.چه موسیقی ای از این دلنواز تر؟

در خیابان صدای جرینگ جرینگ سکه های یک کودک و در اتاق صدای تیک تاک  یک ساعت همه زیباست اگر زیبا تصور کنی.

در تولد نیز موسیقی وجود دارد.صدای گریه ی کودکی که  برای اولین بار جهان بزرگ مارا تجربه میکند.

به آسمان گوش کن!صدای آواز فرشتگان را میشنوی؟سکوت است سکوت!

و سکوت موسیقی دردهاست...

پ.ن:متن از خودم(سها)

ترشحات مغزی سها خانوم(کاشکی آقا ولی فلن که خانوم)



 

نوشته شده در یک شنبه 15 بهمن 1391برچسب:,ساعت 16:9 توسط ♥soha| |


آقا وقتی تو یه مراسمی مثل تولد یا عروسی کسی نمیخواد برقصه
چرا اینقدر اصرار میکنید!
جفت دستهاشو میگیری میکشی ,
فرش و جمع میکنی طرف و رو فرش اسکی میدی که چی بشه?
خب نمیخواد برقصه مگه زوره?!
***
عاقا من یه كشف بزرگی كردم : . . . . . . . حرف R همون حرف P هست فقط خسته بوده پاهاشو باز كرده ! حرف Z همون حرف N هست فقط خوابیده !حرف @ هم همون a هست فقط مقنعه سرش كرده ! من نابغـــم نــــــه ؟:D
***
من یه خواستگار داشتم...بهش گفتم فعلا میخوام درس بخونم.. بیشعور رفت و دیگه نیومد اصلن به کلمه "فعلا"توجه نکرد!! :|

 

نوشته شده در شنبه 14 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:13 توسط ♥soha| |

هر کسی هر چیزیو درک نمیکنه.هرکسی به هرچیزی دقت نمیکنه.هر کسی لایق دیدن و تجربه کردن هر چیزی نیست.احساسات ناب انسانی نصیب خیلیا نمیشه قدر بدونید(سها)

نوشته شده در شنبه 14 بهمن 1391برچسب:,ساعت 17:7 توسط ♥soha| |

میدانی؟گاهی دلم میخاهد حبابی سبک باشم که تو مرا دمیده باشی.آنگاه نفس تو زندگی را در من جاری ساخته و هوای تو مرا شکل داده.تو در وجود من خاهی بود هر چند کوتاه اما زندگی بخش است

پ.ن:☺☻ دوس میدارمت فراوون(الان داری اس میدی)

نویسنده:سها اسکندری♥(ترشحات مغز سها)

نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:57 توسط ♥soha| |

اگر جز انسان بودن انتخابی داشتم خودم و خودت را زیپ آرزو میکردم.اونم زیپ لباس زمستونی با جیبهایی برای دو نفر!.زیپ بودن محدود اما شگفت انگیز است.هر لحظه و هر دم در آغوش کسی باشی که دنیایت با او برابر است...کسی که میفهمد.اهمیت میدهد و مهم تر از همه دوستت دارد....معجزه ایست کم یاب و ناب.کاش شدنی بود... کاش زیپ بودیم.یه زیپ دونفره

پ.ن:نویسنده:سها(ترشح شده از مغز خودم)

چرا ساختار زیپ انقد جالبه؟و کاربردی؟

نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:8 توسط ♥soha| |

از منظر خشتک میبینی؟


به نظر من وقتی کسی زیادی به موضوعی می‌پردازه،‌ یعنی اون موضوع دغدغه اصلی و مهم‌ترین اولویت اون فرد هست. یعنی بیشترین درگیری ذهنی‌ و مهمترین نیازشه. حالا اعم از این که نسبت به اون موضوع دید "به به" داشته باشه یا "اه اه"

از همین رو:

اونایی که مهمترین فعالیتشون تو زندگی 3کس هست، همونایی که بیشترین پولاشون رو برای بدست آوردن یه زن خرج می‌کنن، مهمترین مهارت‌هاشون رو مخ‌زنی می‌دونن،‌ افتخارشون اینه که چند تا دوست دختر(پسر) داشتن یا با چند تا دختر (پسر) خوابیدن و ... خب اینا تکلیفشون مشخصه هم با خودشون، هم با دیگران.

اما اونایی هم که می‌خوان جامعه رو از مهد کودک تا قبرسوتون، تفکیک جنسیتی کنن، اونایی گ.شت ارشاد درست می‌کنن، اونایی که مهمترین گناه رو اختلاط با نامحرم می‌دونن ... اونا هم مهم‌ترین دغدغه و اولویتشون 3کس هست. اونا هم تو سکس گیر کردن و نتونستن خودشون رو بیرون بکشن. اونا هم بین ناف تا زانو موندن.

اونا هم دنیا رو فقط از منظر خشتک می‌بینن.

 

 

پ.ن:

من نمی‌گم دنیا رو از منظر خشتک دیدن خوبه یا بد. دارم می‌گم هر دو دسته بالا دنیا رو فقط از این منظر می‌بینن.

نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 15:7 توسط ♥soha| |

 

مغز های بیسکوئیتی


الان که دارم اینو مینویسم تو مدرسه ام سر زنگ جغرافی.معلممون داره درس میده(خعلی آدم باحالیه) میزای مدرسه ها رو که دیدین چه شکلین؟سر شار از خاطره که روی چوبشون حک شده!
حالا اصل ماجرا و حرف اصلیه من: وختی به میز زیر دستم نگا میکنم(حالا جدا از اینکه چپ دستم پدرم در میاد)کلی جای خراشیدگی و زخم و آثار خشونت توش پیداس.از بحث احساس و قلب و این چیزا میام بیرون.افکار بعضی آدما مث این میزای ما خرابه.یا خراب بوده یا خرابش کردن.بضی وختا در طی سالها و به مرور ایجاد میشه و گاهی ناگهانی متحول میشه.ولی ممولن مث همون قطره ی آبی که مدام روی یه سنگ میچکه و اونو گود میکه میمونه.اما نه
سنگ برای عقل واعتقاد ما زیادی سخته.اگه اینجوری نبود به راحتی نمیتونستن ما رو و مغز های مارو توی دستشون بگیرن. فک کنم بیسک.ئیت بهتر باشه به چن دلیل
1:به راحتی همون قطره ی آب میتونه نرمش کنه(یه بیسکوئیتو چن ثانیه تو آب نگه دارین)(اگه با چایی باشه خعلی خوشمزه میشه البته)
2:به ظاهر سفت و محکمه اما خیلی شکنندس و با کوچک ترین فاشار و انحراف میشکنه
3:عقل/مغز و اعتقادات ما مثل بیسکوئیتا دارن قالب میخورن.یا بهتره بگم خیلی وخته قالب خوردن
قالب افکاری که به نفع خودشونه
قالب حماقت...
حالا آثارش بعد ها مشخص میشه
نویسنده:سها اسکندری

نظر یادتون نره لدفن

 

نوشته شده در یک شنبه 8 بهمن 1391برچسب:,ساعت 14:48 توسط ♥soha| |

عاشق سادگی هستم؛ ساده پوشیدن، ساده خوردن، ساده مهمانی دادن، ساده آرایش کردن و ... .

سادگی الزاما مساوی ارزان‌تر بودن نیست. آدم می‌تونه پورشه سوار شه و ساده باشه، اما پراید سوار شه و تجملاتی! می‌شه ساده باشی و ست لباست چند میلیونی، یا متکلف باشی و کل کفش و لباسی که پوشیدی، پنجاه هزار تومن هم نشه.

نمی‌دونم متضاد سادگی چی میشه؟ تجمل یا تکلف. (تکلف یعنی خود را به زحمت انداختن) منظور من از سادگی تکلف نداشتن هست. این که خودت باشی، تو پوست خودت راحت باشی و برای بهتر بنظر رسیدن (چه از نظر خودت، چه دیگران) خودت رو به زحمت و مشقت نندازی. هر چند که تجمل* معمولا به تکلف منجر میشه.

ساده زیباست!

الزاما چیزی که تجملاتی یا گرون‌تر هست، زیباتر نیست. در زیبایی، اجزا خیلی مهم نیستن، نحوه‌ی تعامل و ترکیب اجزاست که باعث زیبایی میشه.

یه مثال ساده بزنم:گلستان و مرزبان‌نامه. نمونه‌ای از نثر هر دو رو در مدرسه داشتیم؛ گلستان نثری ساده و روون داره و مرزبان‌نامه، پره از لغات مهجور(کم‌کاربرد) عربی و فارسی،  صنایع ادبی خفن و ... . برای فهمیدن یه خط مرزبان‌نامه، باید کلی لغت بلد باشی و از صنایع ادبی مختلف سردربیاری اما بسیاری از حکایت‌های گلستان رو بچه‌های دبستان هم متوجه میشن. خلاصه یکی ساده و اون یکی متکلف! اما نتیجه‌ی کار کدومشون قشنگ‌تر و زیباتره؟ گلستان یا مرزبان‌نامه؟

خیلی خوبه که آدم از ظاهر ساده، به باطن ساده هم برسه؛ ساده نگاه کردن به زندگی، ساده فکر کردن و در کل ساده زیستن.

الان بنظرم رسید ساده و آسوده از نظر لغت، ریشه مشترک دارن! سادگی آسودگی میاره.

 

 

 

* البته تجمل هم شاید با توجه به عادت مصرف، درآمد، طبقه‌ی اجتماعی و ... یه امر نسبی باشه. برای یه نفر صرف مبله بودن منزل، تجمل حساب شه و برای دیگری، یه امر عادی و روزمره. به نظرم معیار تجمل هم، راحت بودن خودت هست. البته یه عرف اجتماعی و درک عمومی هم داریم دیگه.

 

پ.ن: ساده بیا دست منو بگیر و ...
http://s2.picofile.com/file/7314593010/x_1dc53166_large.jpg
 منتظرتم

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:10 توسط ♥soha| |

روزا چه بخایم چه نخایم میگذره ولی خوبیش اینه که روزا داره خوب مبگذره واقن دارم از زندگی لذت میبرم
الان ساعت22:24
جمعه 6 بهمن
دوستت دارم علی
http://gallery.avazak.ir/albums/meup14/06/Avazak_ir-Love10679.jpg
 

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:8 توسط ♥soha| |

خب این روزا که میگذره به نظر من میتونه مث یه پازل بشه سالهای بعد این خاطراتو کنار هم میچینیم و یه تصویر بزرگ و جالبی از خاطراتی که با هم داریم درس میشه یادم باشه دفتری که اس ام اسامونو مینویسم بهت بدم.نوشته هامو نگه دار.بدن بخون بخندیم.فک کن دوتا دانشجو بشینن به خاطرات دبیرستانشون که با هم بودن بخندن.چقد باحاله این روزا.دوس میدارمشون
http://www.pichak.net/gallery3/albums/userpics/10001/bahar-20_com_299.jpg
 

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 22:5 توسط ♥soha| |

مهم نیست فردا چی میشه (مهم اینه که امروز دوست دارم) مهم نیست فردا کجایی (مهم اینه که هرجا باشی دوست دارم) مهم نیست که تا ابد با هم نباشیم (مهم اینه که تا ابد دوست دارم) مهم نیست قسمت چیه ( مهم اینه که قسمت شد دوست دشته باشم
پ.ن:اینو تو یه وبلاگ خوندم ولی دارم میگم قبولش ندارم خیلی مهمه فردا چی میشه چون ما با همیم خیلی مهمه کجایی چون باید پیش من باشی اینجا به انتخاب سرنوشت نیس منو تو مشخص میکنیم و پس مشخصه که با همیم :)

پ.ن:ترشحات مغز سها

نویسنده:سها اسکندری
http://axgig.com/images/26601808972859663698.jpg
 

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 21:55 توسط ♥soha| |

کنارت خواهم ماند گونه های زجر کشیده ات را خاهم بوسید ما در کنار هم آرامش ابدی خاهیم داشت
فارغ از رنج های فراغ
برای همیشه کنارت خواهم ماند..
. Ali Rezakhani: pisham bemoon
stargirlsoha: mimoonam
stargirlsoha: vase hamishe
http://facefarsi.com/public/album_photo/6f/93/0d/d78e9_9654.jpeg?c=6b52
پ.ن:متن از سها دیوونه
 

نوشته شده در جمعه 6 بهمن 1391برچسب:,ساعت 21:41 توسط ♥soha| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت