!♥2♥best ally

☺☻♥♦♣♠•◘○این وبلاگ برای غافلگیر کردن بهترین دوستمه کسایی که وبلاگ دارن میدونن چقد نظر امید بخشه پس نزر یا نذر یا نضر بدید لدفن (عاشقانه های میس اس)

 رفتیم کبابی، رو تابلوش زده بود " 100% گوسفندی "


بعد خوردن کبابا، فهمیدیم منظورش با ما بوده که اونجا غذا خوردیم
***
یه ماشین لباسشویى داریم انقد تكون میخوره
که بنده خدا همزمان هم لباس میشوره
هم تو خونه قدم میزنه :))))):D
***
دختره میره حموم
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
اوووووووووووووی تو کجا!!!؟؟؟؟؟؟؟؟؟خجالت هم خوب چیزیه! :)))))د
 
نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:29 توسط ♥soha| |

 مهندسی معکوس ...!

سر سفره دیدم غذا خیلی شور شده به مامان گفتم :
چرا اینقد غذا بی نمکه ...؟
گفت :
اتفاقا من کلی نمک خالی کردم تو غذا ...
گفتم هاااااا ... !
اگه الان میگفتم غذات شوره میگفتی ما اصلا یه ماهه نمک نداریم تو خونه ...!
خواستم خودت اعتراف کنی ... !
داشتم احساس پیروزی میكردم كه نمیدونم چرا یه دمپایی خورد تو صورتم ... !!!
***

خانه چیست؟
خانه و بقیه لوازم درون اون زائده هایی هستند که اطراف کامپیوتر رو فراگرفته اند..:D
 
نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:28 توسط ♥soha| |

 به یارو میگن دوست داری تو تاكسى كى كنارت بشینه؟

میگه: یه دخترخوشگل با نامزدش! میگن : چرا ؟
میگه: اونا میچسبن به هم ، جاى من زیاد میشه !
:D
***
یادش بخیر یه زمانی مامور آبخوری بودن اُبهتی داشت واسه خودش !
هِــی روزگار … !
***
دیدی دردنداشت؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
جمله نوستالژیک پدرو مادرها بعدآمپول زدن به بچه هاشون درحالی که بچه داره خون گریه میکنه :)))))
یعنی آدم دوست داشت جف پا بره .....بعد این حرفشون! 
 
نوشته شده در دو شنبه 26 فروردين 1392برچسب:,ساعت 20:26 توسط ♥soha| |

 بحث بین میوه ها:

گلابی: من شبیه آدمای چاقم،

گردو:من شبیه مغز آدمم

،نارنگی:من شبیه کلیه آدمم ،

بادوم:من شبیه چشمم،

خیار: میشه بحثو عوض کنیم؟؟؟

 

نوشته شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:28 توسط ♥soha| |

 کدوم دانشجو خسته و خواب آلوده ؟

کدوماشون دوقــُلوئــَن ؟

چند تا زن در عکس دیده می‌شن ؟

چند تاشون خوشحالن ؟

چند تاشون ناراحتن ؟

=)))))))))))

نوشته شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:25 توسط ♥soha| |

 از یه اسب میپرسن چرا هر کس تورو میبینه سوارت میشه؟
اون اسب جواب نداد. سرشو انداخت پایین و هیچی نگفت.
میدونید چرا؟؟؟
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چون اسبا نمیتونن حرف بزنن.
نه واقعا انتظار داشتین اسبها حرف هم بزنن؟؟؟
لابد دانشجو هم هستی؟؟؟

نوشته شده در شنبه 24 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:14 توسط ♥soha| |

 مرد فقیرى بود که همسرش کره مى ساخت و او آنرا به یک بقال مى فروخت. زن کره ها را به صورت دایره های یک کیلویى مى ساخت.

روزى مرد بقال به اندازه کره ها شک کرد و آنها را وزن کرد و فهمید اندازه هر کره ۹۰۰ گرم بوده. عصبانى شد و به مرد فقیر گفت: دیگر از تو کره نمى خرم، تو کره را به عنوان یک کیلو به من مى فروختى در حالى که ۹۰۰ گرم است.
مرد فقیر ناراحت شد و گفت:ما ترازو نداریم و یک کیلو شکر از شما خریدیم و آن یک کیلو شکر را به عنوان وزنه قرار مى دادیم.
پس به اندازه خودت برای تو اندازه مى گیریم.


نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:,ساعت 16:2 توسط ♥soha| |

 من این زندگی را انتخاب نکردم بلکه این زندگی است که مرا انتخاب کرده است 

نوشته شده در سه شنبه 20 فروردين 1392برچسب:,ساعت 15:3 توسط ♥soha| |

دیشب اومدم مثه این امریکاییا لوبیا بخورم‎....
یه کنسروو وا کردمو از دم خوردم‎...
دیگه فرداش به ریسمان الهی چنگ زدم تا تونسم از دبلیو سی خلاص شم‎.....!!!!
زیاد فیلم آمریکایی نبینین‎!!!!
همون شبکه خبر خوبه‎ :|

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:13 توسط ♥soha| |

تلویزیون داشت می گفت کودک لطیف است با آن به درستی برخورد کنید !

در راستای مسخره بازی به مامانم میگم : ماماااااان من لطیفماااااا …

مامانم : عزیزم تو دیگه از لطافت دراومدی کثاااااافط شدی !!!

به نظر شما آلبوم دادم بیرون اسمشو چی بذارم ؟

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:12 توسط ♥soha| |

اینقده که پسر خواهرم "کمبوجیه" رو میشناسه

من که خاله اشم میشناسه

ما هم قد اینا بودیم ، بلد نبودیم چه جوری رو سنگ مستراح بشینیم :|

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:11 توسط ♥soha| |

پسرداییم
رفته مکبر نماز جماعت شده کلمه رکوع رو یادش رفته بود گفته
اللــــــــــــ ـــــــه اکبــــــــــــ ـــــــر (چند ثانیه مکث) دولا
شوید !!!
امام جماعت :O
صف اول :| :@ :/
صف دوم :) :) :)
صف سوم :D :D :D
صف چهارم :)) :)) :))
صف پنجم =)) =)) =))

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:10 توسط ♥soha| |

کاربردهای مختلف ” مُردن ” در فرهنگ ما !!

برو بمیر : برو گمشو !

بمیرم برایت : خیلی دلم برایت می سوزد !

می میرم برایت : عاشقتم !

می مردی ؟ : چرا کار را انجام ندادی ؟

… مردی ؟ : چرا جواب نمی دهی ؟

نمردیم و … : بالاخره اتفاق افتاد !

مردیم تا … : صبرمان تمام شد !

مرده : بی حال !

مردنی : نحیف و لاغر !

مردم : خسته شدم!

من بمیرم ؟ : راست می گی؟

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:5 توسط ♥soha| |

دیشب خواب دیدم لوازم آرایشی تحریم شده
.همه جا پر از زامبی بود
خیلی کابوس بدی بود! =))
***
اونقدری که جوونای ما در برابر فیلتر مقاومت
کردن
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
متفقین در برابر هیتلر نکردن
***

زمان ما دخترای 18ساله سیبیل دکلره میکردن ننش آق میکردش
، این
دختره 12ساله استاتوس زده:
معشوقه ای
بودم که فاحشه نام گرفت!!
:|
 

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:3 توسط ♥soha| |

روی شیشه دوغ نوشته: دوغِ گازدارِ کربناته تزریقی گرما ندیده همگن شده با طعم نعناع و بدون چربی… آخه لامصب دوغه یا اورانیوم ؟ :|
***
یه ﺑﺎﺭ ﮐﻼﺱ ﺍﻭﻝ ﺩﺑﺴﺘﺎﻥ ﺑﻐﻞ ﺩﺳﺘﯿﻢ ﺑﻬﻢ ﮔﻔﺖ: ﻣﺴﺨﺮﻩ ﻣﻨﻢ ﮔﻔﺘﻢ: ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﺕ ﺍﺻﻐﺮ
.
.
.
.
.
.
.
ﺁﻗﺎ ﺍﯾﻦ ﺩﯾﮕﻪ ﺗﺎ ﺁﺧﺮ ﺳﺎﻝ ﮔﯿﺮ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺗﻮ ﺍﺳﻢ ﺑﺎﺑﺎﯼ ﻣﻨﻮ ﺍﺯ ﮐﺠﺎ ﻣﯽ ﺩﻭﻧﯽ !
***

از تفریحات من تو دوران بچگی این بود که اب بریزم رو بخاری

صدای ” تـسس ” بده خرکیف بشم :D

اون موقه آیپد نبود که بازی کنیم ، با این چیزا سرگرم میشدیم

 

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 22:0 توسط ♥soha| |

به یارو یه اتوبوس می دن می گن اینو پارکش کن. می ره صندلی هاشو درمیاره به جاش درخت می کاره
***
هیچ گاه برای شخصی که از دور برایت دست تکان می دهد دست تکان نده...
چون در اکثر مواقع با تو نیست با پشت سریته!
لذا ضایع می شی تو روحیه ات تاثیر می ذاره!
حالا بیا و درستش کن :))))
***
بالاتر از سرعت نوووووووور میدونی چیه ؟سرعت جمع و جور كردن خونه در مواجهه با مهمان سرزده :-))))))

 

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 21:25 توسط ♥soha| |

اصن کارخونه ی رانـــــــــــــــــــــی باید با شرکت جـــــی ال ایـــــکس همکاری کنه
تا یه آبمیوه بده بیرون که میوه ی تهش به راحتــــــــــی از قوطی بیاد بیرون
***
تو این شرایط بحرانی اینترنت دیگه به کیفیت مطلب نگاه نکنید!
دستتون رسید به اینترنت واسه همه نخونده لایک بزنین، این آخر عمر اینترنت بیاین همدیگرو دوست داشته باشین:))
***

عزیز دلم اگه تمومه تمومه تمومه دنیا جمع بشن بخوان تو رو به زور از من بگیرن
میگم:
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
.
چرا زحمت کشیدین !!
خودم می اوردمش:)))))))

نوشته شده در دو شنبه 12 فروردين 1392برچسب:,ساعت 21:15 توسط ♥soha| |



قالب جدید وبلاگ پیچك دات نت